آنچه خواهید خواند:
مذاکره چیست؟
مذاکره چیست؟ واژهی «negotiation به معنی مذاکره» از کلمه «negotiatus» نشأت میگیرد که به معنای «انجام دادن و پیش بردن کسب و کار» است. همچنین فرایند مذاکره عمدتا مرتبط با کسب و کار و تجارت است؛ تقریبا هر مشارکت تجاری میبایست از طریق مذاکره مدیریت شود. مذاکرهی سودمند و موثر از جمله مهمترین موضوعاتی است که همهی مدیران در دنیای کسب و کار برای آن اهمیت زیادی قائل میشوند.
باید در نظر داشت که مذاکره کردن به نحوی مطلوب از آن دسته توانایی های ذاتی نیست که فرد از بدو تولد در آن مهارت داشته باشد؛ بلکه نیازمند یادگیری و آموزش در طول زندگی است. تنها راه برای اینکه بتوانیم به یک مذاکره کنندهی قوی بدل شویم این است که مهارتهای مذاکره را به خوبی یاد گرفته و به طور مداوم در جهت بهبود آنها تلاش نماییم.
در واقع همه ما در سناریوهای گوناگونی قرار میگیریم که جان میدهند برای مذاکره یکپارچه و منجر به شکلگیری روابط دوطرفه و طولانیمدت میشوند. در این مطلب با ۱2 مورد از اصول مذاکره برای داشتن مذاکرهای یکپارچه آشنا شویم تا یاد بگیریم که چگونه کاریزماتیک باشیم و روند جلسه را بهدست بگیریم.
چطور مشاورکسب و کار به مدیران کمک میکند تا رهبران بهتری شوند؟
1. داشتن یک استراتژی واضح: چه چیزی مهم است و چرا؟
پیش از ورود به جلسه، مهم است که به اصول مذاکره توجه کرده و برنامهای واضح داشته باشید. کلیدیترین سوالاتی که باید پاسخی واضح برای آنها بیابید به شرح زیر هستند:
- آیا در شرایط برد-برد به سر میبرید یا شرایط برد-باخت؟
- هدف شما چیست؟
- جایگاه شما چیست؟ جایگاه طرف مقابل چیست؟
- چه تمایلاتی دارید؟ طرف مقابل چطور؟
- بهترین خروجی ممکن چیست؟
- چه چیزی باعث میشود توافق نهایی منصفانه باشد؟
- حداقل توافق قابلپذیرش چیست؟
بسیار مهم است که به شکلی طولانی به این پرسشها فکر کنید. پژوهشها نشان میدهد بخش اعظمی از مذاکرات به این خاطر شکست میخورند که مردم میترسند با فراموش کردن آنچه واقعا میخواهند، مورد سوء استفاده قرار بگیرند. این رویکردی از اساس اشتباه است که تمرکزتان را بر عدم پیروزی طرف دیگر بگذارید و در عوض باید روی اهداف خودتان متمرکز باشید.
در اکثر سناریوهای مذاکره، رابطهای مداوم و طولانیمدت با طرف دیگر خواهید داشت. به همین خاطر است که هر دو طرف باید به احساس مشترک «پیروزی» دست پیدا کنند. اگر طرف مقابل احساس کند که شکست خورده، در مرحله پیادهسازی مفاد قرارداد، تعهد کافی را به نمایش نخواهد گذاشت. حتی یک سناریوی بدتر هم وجود دارد و طرف دیگر ممکن است در صدد انتقامجویی برآید.
2.درپیشگیری رویکرد برد-برد
پژوهشها نشان میدهند که رویکرد شما در قبال یک مذاکره، نقشی کلیدی در نحوه پیشرفت فرایند مذاکره ایفا میکند. اگر به دنبال خروجی برد-برد باشید، احتمال دستیابی به چنین نتیجهای به شکل چشمگیری بالاتر میرود. برای دستیابی به این مهم، بسیار مهم است که خودتان را جای طرف مقابل بگذارید. اهداف او چیست؟ چه تمایلاتی دارد؟ با انجام دادن این کار، میتوانید شرایط برد-باخت را به یک پیروزی بزرگ برای هر دو طرف تبدیل کنید.
یکی از اصلیترین اصول مذاکره برای دستیابی به راهکارهای جایگزین، ارائه چیزیست که برای شما ارزش کمی دارد، اما از نظر دیگری، بسیار ارزشمند به حساب میآید. بنابراین پیشنهاد میکنیم به دنبال راهکارهایی باشید که باعث پیروزی طرف مقابل میشوند و در عین حال، اهداف خودتان را هم برآورده میسازند.
3. تمرکز بر تمایلات به جای جایگاهها
یکی از کلیدیترین اصول مذاکره یکپارچه، یافتن تمایلات زیرین است. به نظر گنگ میرسد؟ بگذارید توضیح دهیم.
شایان، مدیر یک سوپرمارکت بزرگ، با یک تامینکننده غذای کنسروی وارد مذاکره شده است. هدف غایی شایان اینست که هر کنسرو را به قیمت ۱۴ هزار تومان بخرد و فرض را بر این گذاشته که تامینکننده، در صدد فروش هر کنسرو به قیمت ۱۶ هزار تومان خواهد بود.
در این حالت، مذاکره میتواند خیلی ساده با محوریت قیمت هر کنسرو پیش برود. اما چه میشود اگر به اکتشاف هرچه بیشتر تمایلات زیرین بپردازیم؟ بعد از اندکی مکالمه، شایان درمییابد که تامینکننده مورد نظر با مشکل جریان پول نقد مواجه است. به ناگاه، متغیری جالب توجه وارد معادله شده است. شایان پیشنهاد میدهد که اگر تامینکننده حاضر به پذیرش قیمت ۱۴ هزار تومانی باشد، ۱۰۰ هزینه را به صورت یکجا و نقد میپردازد. تامینکننده موافقت میکند.
بیشتر بخوانید: نکات کلیدی بازاریابی و فروش
4. جدا کردن مردم از مشکل
جدا کردن مردم از مشکل احتمالا یکی از اصلیترین فنون مذاکره باشد که با توجه به آن، به موفقیتهای هرچه بیشتر خواهید رسید. اگر تصمیم بگیرید که حملهای شخصی به طرف مقابل داشته باشید، او احساس تهدیدشدگی خواهد کرد. سپس او از غرور خود دفاع و شرایط را برای شما دشوار میکند. چنین اتفاقی کاملا غیر ضروری است.
در عوض سعی کنید منطقی باقی بمانید و ذهنیت متمرکز بر هدف را دنبال کنید. اگر طرف دیگر تصمیم به حمله به شما گرفت، واکنشی احساسی از خود به نمایش نگذارید. خیلی ساده اجازه دهید خود را تخلیه کند. سپس به سراغ مشکل اصلی برگردید، تعارض منافع را تایید کنید و به دنبال یک راهکار بگردید.
5. جستجو برای خروجی سازگار با استانداردهای عینی
در تمام اوقات به دنبال معیارهایی عینی بگردید که هر دو طرف میتوانند به کمک آنها، گزینههای جایگزین خود را ارزشسنجی کنند. در عواطف و فشار مذاکره باقی نمانید. اگر تصمیمات مذاکره را براساس قواعد و نتایج عینی اتخاذ کنید، دستیابی به توافقی برد-برد آسانتر میشود.
6. توجه نشان دادن به جریان مذاکره
مذاکره را نمیتوان رویدادی واحد به حساب آورد و در عوض، مجموعهای از رویدادهای مختلف است.
بسیاری از مردم فکر میکنند که مذاکرات در وضعیتی ایزوله اتفاق میافتند. اما بهتر است که مذاکره را یک فرایند در نظر بگیریم: فرایندی پیچیده که در طول زمان، فاکتورهای درونی و بیرونی متعددی را در بر میگیرد و حتی فاکتورهای اجتماعی و عاطفی نیز بر آن تاثیر میگذارند. در واقع میتوانیم به مذاکره به شکل یک بازی شطرنج نگاه کنیم. شما یک استراتژی بهخصوص دارید، برای پاسخ طرف دیگر صبر میکنید و سپس هم جایگاه خودتان و هم جایگاه دیگری را در نظر میگیرید.
یک مذاکره معمولا از گامهای مختلفی مانند ارائه پیشنهاد اولیه و دریافت چندین پیشنهاد متقابل تشکیل شده است. از آنجایی که انتظار میرود هر دو طرف دست به سازشگری بزنند، وظیفه شما اینست که به جمعآوری اطلاعاتی مشغول شوید که منجر به درک تمایلات زیرین طرف مقابل خواهند شد. بعد از این، هم شما و هم طرف مقابل احتمالا واکنشی عاطفی را تجربه خواهید کرد.
7. موارد ناملموس را از یاد نبرید
موارد ناملموس در واقع ابعاد ظریفی هستند که بر جریان و نتیجه مذاکره تاثیر میگذارند. در واقع بسیار مهم است که بیشتر زمان خود را صرف گوش دادن و نه صحبت کردن کنید.
مهارت تشخیص زبان بدن، یکی از اثباتشدهترین و بهترین ابزارهای شما در مذاکره به حساب میآید. برای مثال، طرف مقابل ممکن است بگوید که انبوهی پیشنهاد دیگر از رقبای شما دریافت کرده است. با این حال اگر به دقت به او نگاه کنید، متوجه میشوید که هنگام صحبت راجع به این پیشنهادات، بینی و گردن خود را میخاراند. چنین اتفاقی نشان میدهد که او یا از پیشنهادات دریافتی مطمئن نیست و یا حتی دروغ میگوید.
نکته: به جای کلمه «اما»، از کلمه «وَ» استفاده کنید. بدین ترتیب این سیگنال را به طرف دیگر میدهید که به دنبال یک شرایط برد-برد هستید. از سوی دیگر، فرایند پایین آوردن گارد دفاعی طرف مقابل هم آسانتر خواهد شد.
8. به شکلی فعالانه گوش بسپارید
شنوندگی فعالانه صرفا به معنای گوش دادن به آنچیزی نیست که دیگران میگویند. موضوع راجع به مشارکت فعالانه در گفتگو و نشان دادن توجه کامل به حرفهای شخص روبهرو است. این یکی از بهترین مهارتهای نرم امروزی به حساب میآید و باعث میشود طرف مقابل، احساس ارزشمندی کند. وقتی دست به چنین کاری میزنید، طرف مقابل هم صداقت بیشتری از خود به نمایش گذاشته و حاضر به همکاری خواهد بود.
برای تمرین شنوندگی فعال میتوانید به برقراری ارتباط چشمی، تکان دادن سر به نشانه تایید، گفتن کلمه «بله» و موارد مشابه مشغول شوید.
9. مشقهای خود را بنویسید
پیش از اینکه مذاکره آغاز شود، به شملی گسترده به تحقیق راجع به طرف دیگر مشغول شوید تا بتوانید راهکارهایی بالقوه برای دستیابی به بالاترین موفقیت ممکن بیابید.
10. اهدافی واضح ترسیم کنید
تمایلات خود را اولویتبندی کنید، به تفکر راجع به اهدافی مشغول شوید که دوست دارید در جریان مذاکره محقق شوند و سپس به طراحی نقشهای بپردازید که برای هر دو طرف ارزشسازی میکند.
11. ارتباطی صادقانه و محترمانه برقرار کنید
این رویکرد شامل ارائه اطلاعات ضروری، پرسیدن سوالهای درست و شنوندگی فعالانه نیز میشود. طرف دیگر باید احساس کند که درکی جامع از نقطهنظرها و اولویتهای او به دست آورده و حاضر به همکاری برای از میان برداشتن هرگونه مانع و مشکل هستید.
12. همدردی کنید
همدردی یکی از مهمترین اجزای سازنده آگاهی اجتماعی است که برای دستیابی به موفقیت در جریان مذاکره، بسیار ضروری به حساب میآید.
بیشتر بخوانید: لزوم و اهمیت مشاور کسب و کار